حشره ی حشری , افسانه ی دم پری | By : cixidoru Category: Misc. Non-English > Originals Views: 533 -:- Recommendations : 0 -:- Currently Reading : 0 |
Disclaimer: This is a work of fiction. Any resemblance of characters to actual persons, is purely coincidental. The Author holds exclusive rights to this work. Unauthorized duplication is prohibited. |
شستشو
دخترها در حالی که حشری کوچولوی نیمه بیحال را در آغوش و روی زانو دارند نوازشش میکنند و با هم حرف میزنند:
پری: حیف که روش آب ریخت بوی خوبش رفت!
زری: آره! تازه الان باید دوباره حمومش کنیم، خودمونم باید بشوریم!
پری: اما بعد از حموم میدونم باید چیکارش کنم که بهمون بیشتر حال بده!
و زری و پری غش غش می خندند!!!...
... پری بچه را در آغوش میگیرد و همراه زری به پرواز در می آید؛ آنها در مسیرشان از کنار برگی که دقایقی پیش روی آن نشسته بودند عبور می کنند و زری یک صابون بزرگ دست ساخته ی پری را از کنار وسایل روی برگ برمیدارد و با هم به راهشان ادامه میدهند تا بچه را به یک شعبه ی کم عمق و خلوت رودخانه ببرند و او و خودشان را بشویند؛ اینجا یک جای دنج و امن و خلوت و ساکت است؛ اینجا کم عمق است و قورباغه ها و ماهیها نمیتوانند در آن رفت و آمد کنند؛ این همانجایی ست که حشری دیروز از دست پری پروانه فرار کرد...
پری بچه را روی زمین می گذارد تا دو کاسه ی آب از گلبرگها و گلهای بر زمین افتاده ی اطرافش بسازد؛
ناگهان صدای خاله وزغ از دور می آید؛ حشری وحشت می کند چون می ترسد دوباره به دست قورباغه ها بیفتد؛ و او بخاطر این ترس در همان حالت درازکشیده روی زمین بی اختیار ادرار میکند؛ آخر میدانید؟ بچه از بعد از صبحانه تا الان ادرار نکرده و تازه از اول صبح تا این لحظه کلی هم استرس داشته!
زری که نمی تواند جلوی خنده اش را بگیرد: اوا نیگا کن بچه جیش کرده!
پری با خنده و تمسخر و نگاه به بچه اما با سر متمایل به دوستش زری: آره نیگا چطور این بچه ترسو تو خودش شاشیده!
و کامل رو به حشری درحالیکه انگار نقش بازی می کند: تو چرا از ما می ترسی کوچولو؟
و با تحقیر و تمسخر ادامه میدهد: آهان! از خاله قورباغه میترسی؟!
البته معلوم است که پری از اول هم فهمیده ترس بچه از قورباغه ها ست نه از پروانه و زنبور؛
و پری گویی که انگار نقطه ضعفی از حشری پیدا کرده با حالتی آمیخته از تهدید و استهزاء می گوید: اگه حرف گوش کن نباشی دوباره میدیمت دست قورباغه ها تا بکننت!
و بچه جرأت فرار ندارد هرچند که نمیتواند فرار کند با آنهمه آب کوس که روی بدن و بالهایش ریخته! و او واقعا یک حمام حسابی نیاز دارد تا آب کوص و ادرار همه باهم از بدنش پاک شود...
زری و پری با کاسه های گلبرگی دست سازشان آب زلال را از جوی برمیدارند و روی خودشان و حشری میریزند و حالا با آب و صابون بدنهایشان را می شویند؛ و دوباره آب بر سر خود و بچه میریزند و کف صابونها روی زمین جاری میشود؛ اکنون پس از آبکشی بدنهای تمیزشان به زیبایی می درخشد؛
نسیم ملایمی می وزد و به آفتاب ملایم و سایه روشن کمک میکند و خیسی تن این سه حشره رفع میشود اما بدنهایشان هنوز کمی نم دارد...
While AFF and its agents attempt to remove all illegal works from the site as quickly and thoroughly as possible, there is always the possibility that some submissions may be overlooked or dismissed in error. The AFF system includes a rigorous and complex abuse control system in order to prevent improper use of the AFF service, and we hope that its deployment indicates a good-faith effort to eliminate any illegal material on the site in a fair and unbiased manner. This abuse control system is run in accordance with the strict guidelines specified above.
All works displayed here, whether pictorial or literary, are the property of their owners and not Adult-FanFiction.org. Opinions stated in profiles of users may not reflect the opinions or views of Adult-FanFiction.org or any of its owners, agents, or related entities.
Website Domain ©2002-2017 by Apollo. PHP scripting, CSS style sheets, Database layout & Original artwork ©2005-2017 C. Kennington. Restructured Database & Forum skins ©2007-2017 J. Salva. Images, coding, and any other potentially liftable content may not be used without express written permission from their respective creator(s). Thank you for visiting!
Powered by Fiction Portal 2.0
Modifications © Manta2g, DemonGoddess
Site Owner - Apollo